نام هاي پسر ثبت احوال

در اين دسته بندي 336 مورد موجود مي باشد.
جستجوي نام مورد نظر :
جستجو در تمامي دسته بنديها
شروع با حرف شامل اسم دقيق مشابه
اسم معنای اسم
ماهد

1- (عربي) گسترنده، گستراننده 2- نامي از نام هاي باري تعالي

ماهر

(عربي) آن كه در انجام كار و فن هنري استاد باشد و آن را بخوبي انجام دهد، حاذق، چيره دست

ناجي

(عربي)1- نجات دهنده، منجي 2- (در قديم) نجات يابنده 3- (به مجاز) رستگار

نادر

(عربي) 1- آنچه به ندرت يافت شود، كمياب، آن كه در نوع خود بي نظير باشد، بي‌همتا، عجيب، شگفت‌آور 2-(در حالت قيدي) به ندرت 3- (اَعلام) 1: نادر شاه افشار، شاه ايران، بنیانگذار سلسله‌ي افشار، ملقب به شهاب قلی خان. نیروهای اشغالگر را از ایران بیرون کرد، پادشاه هند را شکست داد و غنیمت زیادی به چنگ آورد. سرانجام به دست سرداران خودش کشته شد. 2: نادر نادرپور، (1308-1378 شمسی) شاعر ایرانی، که پس از انقلاب ا...

ناصح

1- (عربي) نصيحت كننده، پند دهنده 2- (در قديم) دلسوز، خيرخواه

ناصر

1- (عربي) نصرت دهنده، ياري كننده 2- (اَعلام) 1: ناصرخسرو، (394-481 قمری) حکیم، شاعر و نویسنده‌ي ایرانی، متولد قباديان بلخ. پیشوای اسماعیلیان خراسان، مؤلف سفرنامه، که گزارش سفر هفت ساله‌ي او به سرزمینهای اسلامی است. 2: ناصر، لقب ابوالعباس احمد، خلیفه‌ي عباسی (575-622 قمری)، معاصر با محمّد خوارزمشاه و چنگیزخان مغول

ناصرالدين

1-(عربي) ياري كننده‌ دين 2- (اَعلام) 1: ناصرالدین شاه، شاه ایران از سلسله‌ي قاجار، که در 17 سالگی شاه شد. وزیرش امیرکبیر را پس از سه سال عزل کرد و کشت. استقلال افغانستان را به رسمیت شناخت. به دست میرزا رضا کرمانی کشته شد. در زمان او نخستین مؤسسه‌هاي آموزش عالی جدید تأسیس شد، تلگراف، تلفن و برق به ایران راه یافت. چاپ و نشر روزنامه و کتاب رواج یافت. 2: ناصرالدین لقب محمودابن ملکشاه سلجوقی، (485-48...

ناطق

1- (عربي) سخنران، گوينده، سخن‌گو، داراي توانايي سخن گفتن، گويا 2- (در قديم) آشكارا، واضح، بيّن 3-(در قديم) آشكار كننده، بازگو كننده 4- (در اديان) در نزد شيعه‌ي اسماعيلي، پیامبر اسلام(ص)

نافع

1- (عربي) سود رساننده، سودمند، مفيد 2- از صفات و نام‌هاي خداوند

نامجو

1- (به مجاز) نامدار، مشهور 2- (در قديم) جوياي آوازه و شهرت

نامدار

1- (به مجاز) داراي آوازه و شهرت بسيار، مشهور، معروف 2- (در قديم) (به مجاز) بزرگ، بزرگوار، پهلوان 3- (در قديم) (به مجاز) نفيس، قيمتي 4- گزيده، گزين، بسيار خوب

نامي

1- (عربي) (اسم فاعل از نموّ و نَماء) به معني نمو كننده، بالنده، روينده 2- (به مجاز) مشهور، معروف، (منسوب به نام) 3- (در قديم) محبوب، گرامي

نايب

1- (عربي) آن كه در غياب كسي عهده‌دار مقام و مسئوليت اوست، جانشين، نماينده 2- (در اديان) در شيعه‌ي دوازده امامي هر يك از علماي ديني كه در زمان غيبت حضرت مهدي(ع) ولايت امور مسلمين بر عهده‌ي اوست. 3- عنوان دولتي و ديواني كه در دوره‌ي قاجار، افشاريه، غزنوي و سلجوقي به اشخاص بخاطر نيابت، تصدي شهر يا ولايت و سرپرستي امور داده‌اند.

نايف

1- (عربي) مرتفع 2- (اَعلام) نام يكي از دليران مردم نجد از بزرگان و رؤساي باديه نشين

هابيل

1- (عبري) به معني «نفس يا بخار» 2- (اَعلام) (در تورات) دومين پسر حضرت آدم كه داستان وي و برادرش (قابيل) نیز در قرآن سوره‌ي مائده، آيه 30 آمده است. او به دست برادرش (قابیل) کشته شد.

هاتف

1- (عربي) ندا دهنده‌اي كه صدايش شنيده شود اما خودش ديده نشود، مانند فرشته‌ ي ندا دهنده‌ ي غيبي، سروش 2- (در عرفان) در اصطلاح، داعي و منادي حق كه در دل سالك متجلي شود و او را توفيق سلوك عنايت كند. 3- (اَعلام) هاتف، تخلص سیّد احمد حسینی، شاعر و پزشک ایرانی قرن 12هجري

هادي

1- راهنما، هدايتگر 2- (اَعلام) از القاب امام علي النقي امام دهم شيعيان است.

هارون

1- (عبري) (در قديم) قاصد و پيك شاه كه زنگوله‌اي بر كمر مي‌بست تا راه داران مانع او نشوند. 2- نگهبان، پاسبان 3- (اَعلام) 1: (در تورات) نام برادر بزرگِ حضرت موسي(ع) كه به پيغمبري با وي برگزيده شد و نخستین کاهن اعظم یهودیان (در قاموس كتاب مقدس هارون به معناي «كوه نشين» آمده) 2: هارون (قرن 2 هجری) نام يكي از فرزندان امام موسي ابن جعفر(ع)

هاشم

1- (عربي) (در قديم) شكننده، خرد كننده 2- (اَعلام) 1: نام ابن عبد مناف از اجداد پیامبر اسلام(ص) معروف به هاشم ابن عبد مناف 2) هاشم (ابن عتبه ابن ابی وقاص) نام يكي از اصحاب پیامبر اسلام(ص) ملقب به مرقال 3) هاشم ابن حکیم، ملقب به مُقَنَع، پیشوای ایرانی سپید جامگان (قرن2 هجری)، از مردم مرو، رهبر شورشی بر ضدّ خلیفه‌ ي عباسی 4) احمدهاشم (1884- 1933 میلادی) شاعر نمادگرای ترک، که تحت تأثیر نمادگرایان فرانسوی ...

هامان

(اَعلام) 1- هامان (مشهور) وزير اخشويروش (خشيارشا كه او را با اردشير خلط كرده‌اند) بود كه بر مردخاي يهودي غضبناك شد، زيرا كه وي را تعظيم ننموده بود، بدين لحاظ پادشاه را بر آن داشت كه فرماني صادر كند كه يهود را در تمام ممالك فارس به قتل رسانند. اما اِستراين فرمان را باطل نمود و هامان را بر همان داري كه از براي مردخاي حاضر نموده بود دار كشيدند. 2- هامان وزير فرعون كه معاصر موسي(ع) بود و نامش در ...

Page:  « Prev ... 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 Next »