اسم | معنای اسم |
---|---|
فائز |
1- (عربي) (در قديم) نايل 2- رستگار، رستگار شونده 3- پيروز، پيروزي يابنده |
فائق |
1- (عربي) دارای برتری، مسلط، چیره، عالی، برگزیده 2- (اَعلام) فائق، داستان نویس ترک، مؤلف مجموعه داستانهای سماور، شرکت، آدم بی مصرف و در کوه عالم ماری هست. |
فاتح |
1- (عربي) گشاينده و فتح كننده ي سرزمينها در جنگ، پيروز 2- (در حالت قيدي) با حالت برنده و پيروز |
فاخر |
1- (عربي) گرانبها، با ارزش 2- عالي 3- نيكو |
فاران |
(عبري) (اَعلام) 1: موضع مغارهها (جاي غارها) 2) بياباني كه بنياسرائيل در آنجا گردش كردند. 3) كوهي است در شمال شرقي دشت فاران كه آن را كوهِ مضرعه گويند. |
فاروق |
(عربي) 1- (در قديم) تميز دهنده و فرق گذارنده 2- (اَعلام) 1: لقب عمرابن خطاب (خليفهي دوم)، از صحابهي پیامبر اسلام(ص) 2) شاه مصر (1936-1952 میلادی)، که با کودتای نظامی به رهبری محمّد بخیت و جمال عبدالناصر برکنار شد و در ایتالیا درگذشت. |
فارِس |
1- (عربي) (در قديم) سوار بر اسب 2- (به مجاز) دلاور، جنگجو |
فاضل |
1- (عربي) داراي فضيلت و برتري در علم به ويژه علوم ادبي 2- (در قديم) نيكو، پسنديده به ويژه آنچه داراي جنبه يا اجر معنوي است. 3- (اَعلام) 1: فاضل قمی، (1152-1231 قمری) فقیه شیعهي ایرانی، مؤلف قوانینُ الاصول، مرشدُالعوام، جامعُالشتات و رد علی الصوفیه والغُلات 2: فاضل گروسی، (1198-1253 قمری) لقب محمّد بایندری، ادیب، منشی و شاعر ایرانی، مؤلف انجمن خاقان. از پیشگامان تجدد در نثر فارسی. |
فالِح |
1- (عربي) نيكوكار 2- (اَعلام) نام فقيه حَنبلي مذهب از دواسِر نَجد |
فتاح |
1- (عربي) گشاينده 2- از صفات و نامهاي خداوند |
فتح الله |
1- (عربي) پيروزي خدا 2- (اَعلام) نام وزيرِ امير مبارزالدين محمّد (معاصر حافظ) |
فواد |
(عربي) 1- دل، قلب 2- (اَعلام) نام دو تن از فرمانروایان مصر 1: فؤاد اول، شاه (1917-1936 میلادی) 2: فؤاد دوم: آخرین شاه مصر (1952-1953 میلادی)، کودک خردسال فاروق، که پس از استعفای او شاه شد و با اعلام نظام جمهوری در مصر خلع شد. |