نام هاي پسر ثبت احوال

در اين دسته بندي 336 مورد موجود مي باشد.
جستجوي نام مورد نظر :
جستجو در تمامي دسته بنديها
شروع با حرف شامل اسم دقيق مشابه
اسم معنای اسم
حاتم

1- (عربي) به معني حاكم، قاضي، داور 2- (اَعلام) حاتم طايي، رييس قبيله و شاعر عرب (قرن7 میلادی) که به بخشش و دلاوری معروف بود و داستانهای فراوانی درباره‌ي او و خانواده‌اش به عربی و فارسی نوشته شده است.

حارث

1- (عربي) (در قدیم) کشاورز، برزگر 2- (اعلام) 1: حارث بن ابی شعر (قرن ششم میلادی) بزرگترین فرمانروای غسانی و اولین پادشاه این سلسله 2: حارث بن سریج (128 قمری) از اعراب ساکن خراسان كه برخلیفه هشام بن عبدالملک شورید. 3: حارث بن کلده ثقفی (50 قمری) پزشک عرب كه پزشکی را در ایران آموخت. در عربستان به معالجه بیماران پرداخت. پیامبر(ص) مسلمانان را که بیمار می شدند نزد وی می فرستاد؛ 5) حارث محاسبی (165-243 قمری)، ...

حاصل

(عربي) نتيجه، فراهم و موجود يا به دست آمده، آنچه در طول عمر به دست آمده يا كسب شده است.

حافظ

1- (عربي) آن كه مراقبت يا حفاظت از كسي، جايي يا چيزي را بر عهده دارد. نگهبان 2- (اَعلام) 1: شمس‌الدين محمّد، «حافظ» شيرازي از عارفان و شاعران بنام ايران در قرنِ 8 هجری ملقب به لسان الغيب و ترجمان الاسرار2: حافظ خلیفه‌ي فاطمی (525-544 قمری) که به بهرام نام ارمنی را وزیر خود ساخت و موجبات شورش مردم را فراهم آورد؛ 3) حافظ (730-732 قمری) امیر سلسله‌ي آل کرت.

حامد

(عربي) سپاس‌گزار، ستاینده ، ستایشگر

حامي

1-(عربي) منسوب به حام پسر نوح، از اولاد حام 2- آن كه پشتيبان و نگهبان كسي يا چيزي است، حمايت كننده، پشتيبان

حبيب

1- (عربي) دوست، يار، معشوق 2- (اَعلام) 1) حبیب ابن مظاهر (قرن اول هجری) مسلمان شیعه‌ي ساکن کوفه، از یاران امام حسین(ع) که همراه او در کربلا شهید شد. 2) حبیب اصفهانی (قرن 4 هجری) ادیب و شاعر ایرانی مقیم استانبول، مترجم سرگذشت حاجی بابای اصفهانی و مردم گریز مولیر. مؤلف دستور سخن در دستور زبان فارسی، تاریخ خط و خطاطان و کتابهای دیگر.

حبيب الله

1- (عربي) دوست خدا 2- (اَعلام) حبیب الله خان پادشاه افغانستان (1319-1337 قمری) که در برابر 160 هزار لیره، روابط خارجی افغانستان را به بریتانیا واگذاشت. در جنگ جهانی اول افغانستان را بی طرف نگهداشت و سرانجام کشته شد.

حجت

1-(عربي) آنچه با آن بتوان ادعايي را ثابت كرد، دليل، برهان،حُجت 2- (در قديم) پيشوا، رهبر

حجت‌ الله

(عربي) 1- برهان حق تعالي 2- (در تصوف) انسان كامل كه حجت حق بر خلق است.

حر

1-(عربي) آزاد 2- (در قديم) داراي اعتقاد و رفتار شايسته و بزرگوارانه، جوانمرد، آزاده 3- (اَعلام) 1: حُر ابن یزید (ریاحی) (قرن اول هجری) سردار و جنگجوی عرب، که در هنگام عزیمت امام حسين(ع) به کوفه، با هزار سوار راه او را بست، ولی در روز عاشورا از همکاری با سپاه کوفه خودداری کرد، به یاری امام حسین (ع) شتافت و در جنگ شهید شد. 2: حُر عاملی (محمّد ابن حسن) (1033-1104 قمری) فقیه شیعی لبنانی که در ایران اقامت گز...

حسام

(عربي) (در قديم) شمشير تيز و برنده