نام هاي پسر ثبت احوال

در اين دسته بندي 336 مورد موجود مي باشد.
جستجوي نام مورد نظر :
جستجو در تمامي دسته بنديها
شروع با حرف شامل اسم دقيق مشابه
اسم معنای اسم
غانم

(عربي) (در قديم) غنيمت گرفته و بهره‌ مند

غدير

1- (عربي) آبگيري است بين مكه و مدينه در ناحيه‌ي جحفه 2- روز يا واقعه غدير كه در ميان مسلمانان حائز اهميت است.

غفور

1- (عربي) بخشاينده و آمرزنده‌ي گناهان (خداوند) 2- از صفات و نام‌هاي خداوند كه قريب نود بار در قرآن كريم آن را يادآور شده است.

غفّار

1- (عربي) آمرزنده و بخشاينده‌ ي گناهان (خداوند) 2- از صفات و نام‌هاي خداوند

غلام حسن (غلامحسن)

(عربي) غلام به مجاز ارادتمند و فرمان بردار + حسن : منظور امام حسن (ع)

غلام حسين (غلامحسين)

(عربي) غلام به مجاز ارادتمند و فرمان بردار + حسين : منظور امام حسين (ع)

غلام عباس (غلامعباس)

(عربي) غلام به مجاز ارادتمند و فرمان بردار + عباس : منظور امام عباس (ع)

غلام محمّد

(عربي) غلام به مجاز ارادتمند و فرمان بردار + محمّد : منظور حضرت محمّد (ص)

غلامرضا (غلام رضا)

(عربي) غلام به مجاز ارادتمند و فرمان بردار + رضا : منظور امام رضا (ع)

غلامعلي (غلام علي)

(عربي) غلام به مجاز ارادتمند و فرمان بردار + علي: منظور امام علي (ع)

غني

1- (عربي) ثروتمند 2- آن که از کمک و هم کاری دیگران بی نیاز است، بی نیاز 3- از صفات و نام های خداوند 4- (در فلسفه ی قدیم) ویژگی آن که ذات و کمال او به دیگری متوقف نباشد. 5 - (اعلام) 1: غنی نام خانوادگی قاسم غنی (1275-1331 شمسی) پزشک، ادیب و سیاستمدار ایرانی؛ در سبزوار متولد شد. 2: غنی بالله (قرن 8 هجری) محمد بن یوسف ابی الحجاج بن اسماعیل، هشتمین پادشاه از ملوک بنی نصر در اندلس 3) غنی تفرشی، میرعبدالغنی (قرن ...

فائز

1- (عربي) (در قديم) نايل 2- رستگار، رستگار شونده 3- پيروز، پيروزي يابنده

فائق

1- (عربي) دارای برتری، مسلط، چیره، عالی، برگزیده 2- (اَعلام) فائق، داستان نویس ترک، مؤلف مجموعه داستانهای سماور، شرکت، آدم بی مصرف و در کوه عالم ماری هست.

فاتح

1- (عربي) گشاينده و فتح كننده‌ ي سرزمين‌ها در جنگ، پيروز 2- (در حالت قيدي) با حالت برنده و پيروز

فاخر

1- (عربي) گران‌بها، با ارزش 2- عالي 3- نيكو

فاران

(عبري) (اَعلام) 1: موضع مغاره‌ها (جاي غارها) 2) بياباني كه بني‌اسرائيل در آنجا گردش كردند. 3) كوهي است در شمال شرقي دشت فاران كه آن را كوهِ مضرعه گويند.

فاروق

(عربي) 1- (در قديم) تميز دهنده و فرق گذارنده 2- (اَعلام) 1: لقب عمرابن خطاب (خليفه‌ي دوم)، از صحابه‌ي پیامبر اسلام(ص) 2) شاه مصر (1936-1952 میلادی)، که با کودتای نظامی به رهبری محمّد بخیت و جمال عبدالناصر برکنار شد و در ایتالیا درگذشت.

فارِس

1- (عربي) (در قديم) سوار بر اسب 2- (به مجاز) دلاور، جنگجو

فاضل

1- (عربي) داراي فضيلت و برتري در علم به ويژه علوم ادبي 2- (در قديم) نيكو، پسنديده به ويژه آنچه داراي جنبه يا اجر معنوي است. 3- (اَعلام) 1: فاضل قمی، (1152-1231 قمری) فقیه شیعه‌ي ایرانی، مؤلف قوانینُ الاصول، مرشدُالعوام، جامعُ‌الشتات و رد علی الصوفیه والغُلات 2: فاضل گروسی، (1198-1253 قمری) لقب محمّد بایندری، ادیب، منشی و شاعر ایرانی، مؤلف انجمن خاقان. از پیشگامان تجدد در نثر فارسی.

فالِح

1- (عربي) نيكوكار 2- (اَعلام) نام فقيه حَنبلي مذهب از دواسِر نَجد

Page:  « Prev ... 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15... Next »