نام هاي پسر ثبت احوال

در اين دسته بندي 336 مورد موجود مي باشد.
جستجوي نام مورد نظر :
جستجو در تمامي دسته بنديها
شروع با حرف شامل اسم دقيق مشابه
اسم معنای اسم
طهماسب

(تهماسب) 1- دارنده‌ي اسب قوی 2- (در شاهنامه) پدر «زو» پادشاه ايران و جانشين نوذر شهريار، از سلسله‌ي پیشدادی.3 - (اَعلام) 1: نام دو تن از پادشاهان صفوي طهماسب اول: دومین شاه صفوی (930-984 قمری) پسر و جانشین شاه اسماعیل، طهماسب دوم: دهمین شاه صفوی (1135-1144 قمری) پسر و جانشین سلطان حسین صفوی، که سرانجام توسط تهماسب قلی خان (نادرشاه افشار) معزول و کشته شد.

طهمورث

(در اوستايی) (مترادف تهمورث) 1- به معني قوي جثه و نيرومند 2- (اَعلام) (در شاهنامه) شاه پيشدادی، معروف به ديوبند، که ريسندگی، بافندگی و اهلی کردن را به مردم آموخت.

طوفان

(معرب از يوناني) (توفان) 1- جريان هواي بسيار شديد و معمولاً همراه با بارش باران، برف، تگرگ يا رعد و برق 2- (به مجاز) غوغا، هياهو 3- (درقديم) آب بسيار چنان كه همه جا را فرا بگيرد.

طيب

1- (عربي) پاك، پاكيزه، مطهر، طَيب 2- (در قد يم) آنچه پاك و مطبوع است.

ظاهر

1- (عربي) آشكار، نمايان، بخش آشكار، هويدا، يا بيروني از هر چيز يا هر شخص در مقابلِ باطن 2- (اَعلام) 1: ابونصر محمّد ابن ناصر خلیفه‌ي عباسی (622-623 قمری) 2: علی ابن منصور خلیفه‌ي فاطمی مصر(411-427 قمری).

ظفر

(عربي) پيروزي، نصرت

ظهير

1- (عربي) (در قديم) پشتيبان، ياور 2- (اَعلام) ظهير فاريابي در قرنِ 6 هجری، مشهور به ظهیرالدین طاهر ابن محمّد شاعر معروفِ ایرانی، که پس از سفر به خراسان، تبرستان و اصفهان، در تبریز اقامت گزید و در همانجا درگذشت.

عابد

(عربي) آن كه بيشترين اوقات زندگي‌اش را به عبادت خدا و خلوت و مناجات با او مي‌گذرانَد، عبادت كننده

عابدين

(عربي) جمع عابد به معني آن كه بيشترين اوقات زندگي‌اش را به عبادت خدا و خلوت و مناجات با او مي‌گذرانَد، عبادت كننده

عابس

1- (عربي) عبوس، اخمو، ترشروی 2- (به مجاز) شجاع و بی باک 3- (اعلام) 1: عابِس مرادی از سرداران عصر اموی كه چندی نیز حاکم فُسطاط و قاضی و رئیس شرطة بصره بود.2: عابِس ابن ابی شبیب، یکی از یاران نامی امام حسین(ع). او از مردان برجسته و برازنده ی شیعه و مردی دلیر، سخنور و پارسا از بنی شاکر بوده است.

عادل

(عربي) آن كه اعمال و رفتارش مطابق با عدالت، انصاف و قانون است، دادگر

عارف

1- (عربي) (در تصوف) آن كه از راه رياضت و تهذيب نفس و تفكر، به معرفت خداوند دست مي‌يابد 2- آن كه نسبت به چيزي آگاهي دارد، شناسنده 3- دانا، آگاه، دانشمند 4- (اَعلام) تخلّص ابوالقاسم قزوینی، شاعر و موسیقیدان ایرانی، (1261-1312 قمری) سازنده‌ ي نخستین تصنیف‌هاي سیاسی و ملی. ده سال پایان عمرش را در همدان به حال تبعید گذراند. در جوار مقبره ابن سینا دفن شده است.

عاشور

1- (عربي) عاشورا 2- روز دهم ماه محرم كه روز شهادت امام حسين(ع) است.

عاصف

1- (عربي) (در قديم) تند، سخت، شديد 2- باد تند و شديد، تندباد

عاصم

1- (عربي) (در قديم) نگه‌ دارنده، محافظ، بازدارنده (از خطا)، منع كننده، عاصِم 2- (اَعلام) 1: يكي از قُراء سبعه‌ي (قاريان هفت گانه) قرآن 2: نام يكي از ياران امام كاظم (ع).

عاطف

1- (عربي) مهربان 2- برگرداننده

عاقل

1- (عربي) آن كه از سلامت عقل برخوردار است. 2- آن كه عقلش خوب كار مي‌كند. 3- داراي بهره‌ ي هوشي بالا 4- خردمند

عاكف

1- (عربي) (در قديم) آن كه در جايي مقدس براي عبادت اقامت دائم داشته باشد، معتكف، عاكِف 2- (به گونه‌اي احترام آميز) حاضر و مقيم

عالي

1- (عربي) بسيار خوب، داراي ارزش و اهميت بسيار، مهم، والا، بزرگ 2- (در قديم) بلند، رفيع، مرتفع 3-شاهانه، بزرگوارانه

غالب

1- (عربي) غلبه كننده بر ديگري در جنگ، فاتح، پيروز، مسلط، چيره 2- (اَعلام) 1: نام هشتمين جدّ پیامبر اسلام(ص) 2: نام يكي از صحابه 3: غالب دهلوی: شاعر فارسی زبان و اردو زبان هندی و از پیشگامان تحول در شعر اردو

Page:  « Prev ... 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14... Next »