اسم | معنای اسم |
---|---|
شايا |
شايسته: 1- داراي ويژگي مطلوب، مناسب، سزاوار و در خور، لايق ، (صفت فاعلي از شايستن) 2- داراي تواناييهاي لازم براي به دست آوردن چيزي يا انجام دادن كاري |
شايسته |
1- داراي ويژگي مطلوب، مناسب، سزاوار و در خور، لايق ، (صفت فاعلي از شايستن) 2- داراي تواناييهاي لازم براي به دست آوردن چيزي يا انجام دادن كاري |
شاينا |
شاهدانه، شاهدخت |
شباهنگ |
1-(در قديم) (در نجوم) شِعراي يماني، ستاره ي بامدادي، ستاره ي سهيل 2- نام پرندهاي (بلبل)، شب آهنگ كننده، مرغ سحر، مرغ سحرخوان |
صائبه |
(عربي) مونث صائب با معاني 1- در قدیم) راست و درست ۲- (اَعلام) صائب تبریزی، شاعر ایرانی قرن ۱۱هجری، از بنیانگذاران سبک تازه ای در شعر فارسی، معرف به سبک هندی است. به هر دو زبان فارسی و ترکی شعر گفته است و دیوان مفصلی دارد. |
صائمه |
(عربي) مؤنث صائم به معني آنكه روزه ميگيرد، روزه گير، روزه دار |
صابره |
(عربی) مونث صابر با معني 1-صبور، صبر کننده، شکیبا ۲- از نامهای خداوند |
صابرين |
(عربی) مونث صابر با معني 1-صبور، صبر کننده، شکیبا ۲- از نامهای خداوند |
صاحبه |
(عربي) مونث صاحب با معاني 1- معاشر 2 - هم صحبت ، همراه 3 - مالک |
صالحه |
(عربي) مونث صالح با معاني 1- نیکوکار 2 - شایسته ، درخور 3 - لایق 4 - دارای اعتقاد و عمل درست دینی |
صبا |
(عربي) 1- نسيم ملايم و خنكي كه در برخي نواحي از طرف شمال شرق ميوزد در مقابل دَبور 2- (شاعرانه) (به مجاز) پيام رسان ميان عاشق و معشوق 3- (در قديم) (در موسيقي ايراني) يكي از شعب بيست و چهارگانه موسيقي قديم 4- (در عرفان) نفحات رحماني كه از جهت مشرق روحانيت آيد، نيز آنچه را كه باعث بر خير باشد، صبا گويند. |
صباح |
1-(عربي) بامداد، صبح در مقابلِ مَسا 2- (به مجاز) روز |
صبرا |
(عربي ـ فارسی) 1- منسوب به صبر (صبر به معني بردباری کردن در برابر سختیها و ناملایمتها، شکیبایی +ا (پسوند نسبت)) 2- (به مجاز) صبور و شکیبا 3- (اَعلام) نام یکی از اردوگاههای فلسطینی در لبنان، صحنه ی کشتار فلسطینیان به وسیله ی فالانژهای لبنانی در سال982 میلادی. |
صبري |
(عربي ـ فارسي) 1- منسوب به صبر (صبر + ي (پسوند نسبت)) 2- (به مجاز) صبور و شكيبا |
صبريه |
(عربي) 1- منسوب به صبر (صبر + ايه (پسوند نسبت)) 2- (به مجاز) صبور و شكيبا |
صبور |
(عربي) 1- آن كه در برابر سختي ها و رنجها بردبار است، صبر كننده، شكيبا 2- از نامهاي خداوند |
ضحا (ضُحي) |
1- (عربي) زماني پس از برآمدن آفتاب، چاشتگاه 2- آفتاب، خورشيد 3- (در اعلام) سوره ي نود و سوم قرآن كريم داراي يازده آيه. |
طاهره |
1- (عربي) مؤنث طاهر به معني پاك از پليدي و عيوب 2-(اَعلام) لقب حضرت فاطمه(س) |
طاووس |
1-معرب از آرامي 2- پرندهاي از خانوادهي كبك كه پرهاي رنگارنگ و زيبا دارد 3- (به مجاز) زيبارو و كمياب 4-(در نجوم) يكي از صورتهاي فلكي در نيم كره ي جنوبي آسمان، میان صورت های اُکتان، تلسکوپ و هندی. |
طراوت |
1- (عربي) تر و تازگي 2-(در قديم) (به مجاز) سامان و رونق |