1- يكي از شخصيت هاي داستان های عاشقانه قوم بلوچ (له له و گراناز) 1-(گران + ناز) داراي ناز، كرشمه و غمزه‌ ي فراوان 2- دارنده‌ ي قشنگي و زيبايي زياد 3- (به مجاز) جذاب و خوشايند

1- داراي ناز، كرشمه و غمزه‌ ي فراوان 2- دارنده‌ ي قشنگي و زيبايي زياد 3- (به مجاز) جذاب و خوشايند

(اَعلام) (درﺷﺎﻫﻨﺎﻣﻪ) ﻧﺎﻡ دﺧﺘﺮ ﮔﮋدﻫﻢ از ﻣﺮزداراﻥ اﯾﺮاﻧﯽ در زﻣﺎﻥ ﮐﯿﮑﺎووﺱ ﭘﺎدﺷﺎﻩ ﮐﯿﺎﻧﯽ، ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻩ ﻟﺸﮑﺮ ﻣﺮزﺑﺎﻧﺎﻥ اﯾﺮاﻥ در ﻧﺒﺮد ﺑﺎ ﺳﻬﺮاب، ﮐﻪ در دژ ﺳﭙﯿﺪ در ﻣﺮز اﯾﺮاﻥ و ﺗﻮراﻥ ﺑﺎ ﺳﻬﺮاﺏ ﺟﻨﮕﯿﺪ ، ﻓﺮزﻧﺪ ﮔﮋدﻫﻢ

(گش به مجاز خوب، خوش، با ناز راه رفتن + ين (پسوند نسبت))، (به مجاز) زيبا و دوست داشتني

(به مجاز) زيبا، لطيف و با طراوت

(در قديم) افشاننده‌ ي گل يا ريزنده‌ي گل، گل فشان

مايع خوشبويي كه از تقطير گل سرخ و آب حاصل مي‌شود.

1- (در صنايع دستي) رشته‌هاي نازك طلا و نقره (امروزه اغلب اكليلي به رنگ طلا يا نقره) كه همراه تارهاي ابريشم در زري بافي به كار مي‌رود 2- گل‌هاي برجسته از رشته‌هاي طلا و نقره كه روي پارچه مي‌دوزند 3- ابريشم بافته‌اي به رنگ مو همراه با منگوله كه به دنباله‌ ي گيس مي‌بندند.

(كردي)1- مردمك چشم 2- حبه‌ ي انگور (گِلاره)

1-(در عربی)، نوعي پيراهن، قميص (كُلاله) 2- مو و كاكل مجعد و پيچيده

1- آن كه حرفه‌اش گل آرايي است، آن كه هنر چيدن و آرايش گل‌ها در يك مجموعه يا قرار دادن آنها در كنار شاخ و برگ و مانند آن به جهت جلوه و زيبايي بيشتر دارد 2- (اَعلام) نام مادر روشنك بنا بر بعضي از نسخه‌ هاي شاهنامه