نام هاي دختر ثبت احوال

در اين دسته بندي 475 مورد موجود مي باشد.
جستجوي نام مورد نظر :
جستجو در تمامي دسته بنديها
شروع با حرف شامل اسم دقيق مشابه
اسم معنای اسم
لاريسا

1- شبيه به لاري، مثل لاري (نوعي سكه‌ ي نقره‌اي كه در فارس ضرب مي‌شده است) 2- (به مجاز) نفيس و با ارزش 3- (در قديم) شهري بود در كنار دجله از آنِ دولت ماد،كه بعد به تصرف پارسها در آمد. 4- (اَعلام) نام شهري در يونان

لاله

1- (در گياهي) گلي به شكل جام و سرخ رنگ كه بر روي پايه‌اي بلند قرار دارد. 2- گياه اين گل كه علفي، پايا و زينتي است و پياز دارد. 3- (به مجاز) شخص فداكاري كه در راه آرمان ديني يا ملي به شهادت رسيده است. 4- (به مجاز) گونه‌ي زيبا و گلگون 5- (در ادب عرفاني) نتيجه‌ي معارف را كه مشاهده كنند لاله گويند، نيز كنايه از چهره‌ي گلگون محبوب است كه عاشق مهجور را داغدار مي‌كند.

لاله‌ زار

1- زميني كه در آن لاله‌ ي فراوان روييده باشد 2- (به مجاز) چهره‌ي سرخ و لطيف

لاوين

(اَعلام) نام يكي از مناطق مرزي غرب ايران (روستایی است از توابع بخش مرکزی و در شهرستان پیرانشهر استان آذربایجان غربی ایران)

لاچين

(تركي) شاهين شكاري، شاهين سفيد، باز شكاري

لطافت

1- (عربي) لطيف بودن، نرمي 2- طراوت و زيبايي 3-(در قديم) مهرباني، لطف، رأفت 4- ظريف و حساس بودن 5- (در قديم) (به مجاز) نغزي و خوشايندي

لطيف

1- (عربي) نرم و خوشايند، ظريف و زيبا 2- ملايم و خوش آهنگ 3- (به مجاز) چابك و ماهر در نواختن 4- حساس 5- از نام‌ها و صفات خدا 6- (در قديم) خوشگوار 7- (در قديم) (به مجاز) معشوقِ ظريف و زيبا 8- سنجيده و دقيق و بديع 9- نكته سنج 10- (در حالت قيدي) (درقديم) (به مجاز) با ظرافت و مهارت

لطيفه

1- (عربي) (به مجاز) حکایت یا عبارت کوتاه و خنده آور که برای شادی و خنداندن دیگران گفته می شود. 2- (به مجاز) نوعی شیرینی نرم و لطیف که خمیر آن را از شکر و کره یا روغن، آب و تخم مرغ تهیه می کنند و در وسط آن هم خامه می ریزند. 3- (در قدیم) (به مجاز) سخن کوتاه حاوی نکته ای بدیع، نکته ی سنجیده و جالب 4- (در قدیم) (به مجاز) امر بسیار دقیق و ظریف که قابل درک است ولی قابل تعریف نیست. 5- (به مجاز) (در فلسفه ی قدی...

لعبا

(عربي) مؤنث اَلْعَب به معني زيباترين

لعبت

1- (عربي) زن زيبا روي و خوش اندام 2- (در قديم) هر چيز بسيار جالب و شگفت انگيز 3- (در قديم) (به مجاز) بت و صنم 4- (در قديم)(به مجاز) هر يك از سنگ‌هاي گران بها يا هر كدام از احجار كريمه، لُعبت

لعيا

1- خسته (معرب از عبري ليا، ليئه، خسته) 2- (اَعلام) نام زن حضرت يعقوب (ع)

ماتينا

(اَعلام) نام ساتراپ نشينِ (ولايت تحت امر حاكم يا والي در ايران دوران هخامنشي) شمال شرقي ارمنستان كه به دست كياكسار يا (هوخشتره) فتح شده است و در زمان داريوش اول از ارمنستان مجزا شده است.

ماجده

(عربي) مؤنث ماجد به معني بزرگوار

مارال

1- (تركي) مرال، گوزن، آهو 2- (به مجاز) زيبا و خوش اندام

ماري

گونه‌ ي ديگري از مريم ـ مادر حضرت عيسي مسيح(ع) ـ كه در زبان‌هاي اروپايي رايج است. (ماري نوعي گشتار آوا شناختي از مريم در زبان فرانسوي است.)

ماريا

(اَعلام) نام دختر ارته‌باذ (پادشاه ماد) به قول پلوتارك كه با غير ايرانيان (اومن يوناني) ازدواج كرد. نام اين دختر به قول آريان «آرتونيس» مي‌باشد.(ماريا نوعي گشتار آوا شناختي از مريم در زبان هاي اسپانيايي و آسيايي است).

مارينا

دارنده‌ ي هر چيز ارزشمند

ماريه

1- زنِ سفيد و براق، بسيار درخشنده 2- (اَعلام) نام همسر قبطي پیامبر اسلام(ص) و مادر ابراهيم ابن محمّد پسر پیامبر اسلام(ص)

مامَك

1- (در قديم) مادر، مامَك (مام به معني مادر+ ك (پسوند تحبيب)) 2- خطاب محبت آميز به فرزند دختر 3- زن پير 4- مادرك (مهربان)

مانا

1- (در پهلوي) مانند و مانند بودن 2- ماندني، پايدار (صفت از ماندن)

Page:  « Prev ... 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23... Next »