نام هاي دختر ثبت احوال

در اين دسته بندي 475 مورد موجود مي باشد.
جستجوي نام مورد نظر :
جستجو در تمامي دسته بنديها
شروع با حرف شامل اسم دقيق مشابه
اسم معنای اسم
دانيا

گشنيز، نام هندي كزبره

دايانا

1- مثل زر سرخ (دايا (زر سرخ و طلا) + پسوند اسم سازِ ( نا)) 2- (به مجاز) زيبا روي و گرانمايه 3- نام دیگر آناهیتا الهه آب

درافشان

1- (عربي ـ فارسي) آن كه مرواريد (دُر) مي‌افشاند 2- (به مجاز) بخشنده 3- (به مجاز) داراي فصاحت و زيبايي 4- باران ريز

درخشان

1- داراي درخشش، روشن و تابان، درخشنده 2- (به مجاز) جالب توجه و چشم گير و خوب و موفقيت آميز

درخشنده

1- داراي درخشش و تلألؤ (صفت فاعلي از درخشيدن) 2-روشن و تابان

دردانه

1-(عربي ـ فارسي) دُر به معني مرواريد + دانه 2- (به مجاز) بسيار محبوب و گرامي، عزيزكرده، ناز پرورده 2- (به مجاز) نيز فرزند بسيار گرامي

درسا

(عربي ـ فارسي)1- شبيه به مرواريد (دُربه معني مرواريد + سا (پسوند شباهت)) 2- (به مجاز) گران قيمت و ارزشمند

درنا

(تركي) پرنده ای وحشی و حلال گوشت، با پاهای بلند، گردن دراز و دُم کوتاه كه بیشتر در کنار آب ها می نشیند، كُلنگ

درناز

(عربي ـ فارسي) (به مجاز) زيبا رو و گران بها (دُربه معني مرواريد + ناز كنايه از زيبا و قشنگ)

دريا

1- (در جغرافيا) توده‌ ي بسيار بزرگي از آب، درياچه، رود بزرگ 2- (به مجاز) شخص بسيار آگاه و دانشمند در زمينه‌هاي گوناگون 3- (به مجاز) (در تصوف) حقيقت يا ذات حق

درين

(عربي ـ فارسي) 1- از دُر ساخته شده (دُر به معني مرواريد + ين (پسوند نسبت)) 2- (به مجاز) گران بها و قيمتي

ذاكره

(عربي) مونث ذاکر به معني یادکننده، یاد آورنده، ستایش کننده خدا، ثناگو

ذريه

(عربي) فرزندان، فرزند، نسل، ذُريه

ذكيه

(عربي) مؤنث ذَكيّ به معناي تيز هوش و با هوش، زن تيز خاطر

ذلفا

(عربي)1- دختر سفيد روي 2- (اَعلام) ذَلفا شاعره معاصر خلفاي عباسي، دختر ابيض زن و معشوقه‌ي نجده‌ي ابن اسود.

رابعه

(عربي) 1- ﺳﺒﺰه، ﭘﺮﺑﺮﮐﺖ، از رﯾﺸﻪ ى رﺑﯿﻊ (ﺑﻬﺎر) 2- (اَعلام) رابعه ی بنت كعب (قزداري) شاعره‌ي پارسی گوی قرن 4 هجری، از مردم بلخ، که شعرهایش از او و داستان عشقش به غلام برادرش و کشته شدنش به دست برادر در تذکره ها نقل شده است. 3- (اعلام) دختر اسماعیل بصری از زنان عارف و بسیار مشهور قرن دوم که از او حکایات و سخنان زیادی نقل شده است 4- آهنگي در موسيقي چهارم

راحل

(عربي) كوچ فرما، كوچ كننده

راحله

(عربي) مؤنث راحل به معناي كوچ فرما، كوچ كننده

راحمه

(عربي) مؤنث راحم به معني رحمت آورنده و دل سوزاننده

راحيل

1- (اَعلام) همسر حضرت يعقوب(ع) و دختر لابان و مادر حضرت يوسف و بن‌يامين به روایت تورات 2- در عبري گوسفند

Page:  « Prev ... 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16... Next »