اسم | معنای اسم |
---|---|
جواهر |
1- هر يك از سنگهاي گرانبها مانند ياقوت و زمرد 2-(به مجاز) آن كه وجودش بسيار عزيز و ارزشمند يا دوست داشتني است. |
جيران |
1-(ترکی) آهو 2- (به مجاز) معشوقِ زیبا 3- (در قدیم) (به مجاز) چشمِ زیبا |
جَنت |
(عربي) بهشت، فردوس |
جُمانه |
(عربي) 1- يك دانه مرواريد، يك دانه لؤلؤ 2- (اَعلام) نام دختر ابوطالب و خواهر حضرت علي(ع) |
حاتمه |
(عربي) مؤنث حاتم به معني حاکم، قاضی، داور |
حانيه |
(عربي) مهربان، دلسوز |
حبه |
(عربي) 1- دانه ي بعضي از ميوهها و گياهان، حَبه 2- (به مجاز) پول بسيار اندك |
حبيبه |
(عربي) (مؤنث حبيب)، دوست، يار، معشوقه |
حديث |
(عربي) 1- سخني كه از پيامبر اسلام(ص) يا بزرگان دين نقل كنند، روايت، سخن، گفته 2- (در قديم) داستان، جديد، تازه، نو 3- (در قديم) (به مجاز) عشق، سودا |
حديثه |
(عربي) (در قديم) امروزي، جديد، نو |
حديقه |
(عربي) باغ |
حرمت |
1-(عربي) احترام 2- (در قديم) اطاعت و فروتني در برابر اوامر الهي، دوري از زشتيها و به جاي آوردن حقوق كه رعايت آنها واجب دانسته شده است. |
حرير |
1-(عربي) ابریشم 2- نوعی پارچه ی ابریشمیِ نازک 3- پیله ی ابریشم که در حرارت زیاد، کّرمِ درون آن کشته شده باشد 4- (در قدیم) نوعی پارچه ی ابریشمیِ نازک که از آن برای نوشتن نامه استفاده می کردند 5- به عنوان نماد هر چیزِ نرم و لطیف |
حريه |
(عربي) مترادف حُره (دختر آزاده ، از القاب بانوان اشرافي) |
حریر |
1-(عربي) ابریشم 2- نوعی پارچه ی ابریشمیِ نازک 3- پیله ی ابریشم که در حرارت زیاد، کّرمِ درون آن کشته شده باشد 4- (در قدیم) نوعی پارچه ی ابریشمیِ نازک که از آن برای نوشتن نامه استفاده می کردند 5- به عنوان نماد هر چیزِ نرم و لطیف |
حسانه |
1-(عربي) زن بسيار نيكو 2- (اَعلام) از صحابيات و از دوستان نزديك حضرت خديجه كبري (س) است. |
حسنا |
1- (عربي) زيبا، زن زيبا، حَسْنا 2- (در اعلام) نام شاعره برمكي |
حسنا (حُسنی) |
(عربي) نيك، پسنديده |
خديجه |
1- (عربي) ابرباران زا (السحابيا) 2- درخت خرماي پر ثمر (النخل المثره) 3- (به مجاز) كسي است كه از او خير و بركت و مهرباني و زيبائي تراوش مي كند. 4- (اعلام) نام همسر پيامبر اسلام حضرت محمد مصطفي (ص) است . |
داليا |
نوعي از گل كوكب |