اسم | معنای اسم |
---|---|
جانان |
1- معشوق، محبوب 2- خوب 3- زيباروي |
جانافروز |
(به مجاز) آسايش بخش روان |
جلاله |
(عربي) مؤنث جلال: بزرگی، عظمت، شکوه |
جليله |
(عربي) مؤنث جليل: 1- بلند مرتبه، بزرگوار ۲- بزرگ، شکوهمند ۳-از نامها و صفات خداوند |
جميله |
(عربي) 1- مؤنث جميل (زيبا) 2- (اَعلام) جمیله بانوی آواز خوان و موسیقیدان عرب از مردم مدینه |
جنان |
(عربي) 1- بهشت 2- باغها 3- (اَعلام) نام يكي از زنان شاعره عرب از عباسيان |
جنت |
(عربي) بهشت، فردوس |
جهان |
1- كيهان، عالم، گيتي، دنيا 2- (به مجاز) 1: فرهنگ 2: حيطه 3: نمادي براي بزرگي و عظمت؛ 4) مردم دنيا و زندگي |
جهان آرا |
1-(در قديم) زيبا كننده، زينت بخش و مايه ي زيبايي جهان 2- (به مجاز) 1: بسيار زيبا 2: آرايندهي جهان و نظم بخشنده به آن 3: (اَعلام) شاهدخت گورکانی هند، دختر شاه جهان، که دلبستگی شدید به تصوف داشت و در این باره کتابی به نام مونسالارواح به زبان فارسی نوشت و مسجد آگره از بناهای اوست. |
جهان آفرين |
1- آن كه عالم را خلق كرده است 2- خدا |
جهان ناز |
مايه ي افتخار جهان، فخر جهان |
جهانتاب |
آنچه به جهان نور و روشنايي ميدهد، عالمتاب، نور دهندهي جهان |
جهاندخت |
دختر شهره در عالم |
جوانه |
1- تازه، نو 2- (به مجاز) جوان |
جواهر |
1- هر يك از سنگهاي گرانبها مانند ياقوت و زمرد 2-(به مجاز) آن كه وجودش بسيار عزيز و ارزشمند يا دوست داشتني است. |
جيران |
1-(ترکی) آهو 2- (به مجاز) معشوقِ زیبا 3- (در قدیم) (به مجاز) چشمِ زیبا |
جَنت |
(عربي) بهشت، فردوس |
جُمانه |
(عربي) 1- يك دانه مرواريد، يك دانه لؤلؤ 2- (اَعلام) نام دختر ابوطالب و خواهر حضرت علي(ع) |