اسم | معنای اسم |
---|---|
هاجر |
1-(عبري) به معني فرار 2- (اَعلام) همسر دوم حضرت ابراهيم خليل(ع)، کنیز همسر اولش ساره، مادر اسماعيل(ع). به روایت تورات و قرآن. (هاجر در ادبياتِ يهود نشانهي بندگي در شريعت است.) |
هاديه |
(عربي) مؤنث هادي با معاني 1- راهنما 2- هادي از القاب امام علي النقي امام دهم شيعيان است. |
هاله |
1- (در نجوم) حلقه ي نوراني سفيد يا رنگي كه گاهي گِردِ قرص ماه يا خورشيد ديده مي شود. 2- حلقه يا حاشيه ي تابناكي كه در اطراف چيزي به ويژه در اطراف سر مقدسين در نقاشيها ديده مي شود. 3- (به مجاز) آنچه گرداگرد چيزي يا جايي را فرا ميگيرد. |
هانا |
1- (كردي) زنهار، دادخواهي 2- اميد 3- بينايي 4- خواهش |
هانيا |
1- منسوب به هاني (هاني با معاني 1- مسرور 2- ميسر + ا (پسوند نسبت)) 2- مسرور و شاد |
هانيتا |
1- نظير و مانند هاني (هاني+ تا به معناي نظير، مانند) 2- مسرور و شاد |
هانيه |
(عربي) شادمان، خوشبخت |
هايده |
آشكار، نمايان، هويدا |
هجرت |
1-(عربي) از كشور يا زادگاه خود به جاي ديگر رفتن و در آنجا ساكن شدن 2- (اَعلام) مهاجرت پیامبر اسلام(ص) و جمعی از یارانش (مهاجران) از مكه به یثرب (مدینه)، که رویدادی ویژه در تاریخ اسلام بود، بعدها مبدأ تاریخ هجری قرار گرفت برابر با 662 میلادی. |
هدي (هدا) |
1-(عربي) هدايت كردن، هدايت، راهنمايي 2- رسيدن به حق و حقيقت 3- راه راست، مسير درست 4- (به مجاز) دين هدايت، اسلام |
هديه |
1- (عربي) آنچه به مناسبتي يا به رسم يادگار به نشانه ي محبت به كسي داده مي شود، پيشكش، ارمغان، كادو 2- (احترام آميز) قيمت خريد و فروش قرآن كريم 3- (در قديم) رونماي عروس 4- (در قديم) موهبت و عطاي خداوند |
هديه زهرا |
(عربي) از نامهاي مركب (به معني هر كدام جداگانه مراجعه شود.) |