اسم | معنای اسم |
---|---|
پارميس |
1-(اَعلام) نام دختر برديا و نوه کوروش پادشاه هخامنشی، مترادف پارميدا و پارمين 2- تغییر یافته نام اوستایی پرومیثه یا پرومیزد به معنی بانوی دانا دانشمند یا بانوی پرمهر و پرعهدو پیمان 3-بهشت کوچک 4-دختر باران (عروس باران) |
پارمين |
1-(اَعلام) نام دختر برديا و نوه کوروش پادشاه هخامنشی، مترادف پارميدا و پارميس 2- تغییر یافته نام اوستایی پرومیثه یا پرومیزد به معنی بانوی دانا دانشمند یا بانوی پرمهر و پرعهدو پیمان 3-بهشت کوچک 4-دختر باران (عروس باران) |
پانتهآ |
1-(اَعلام) زن زيبايي از اهالي شوش كه زيباترين زن آسيا به شمار ميرفت (همسر آرتاداس که مادها او را به کورش هدیه کردند اما نپذیرفت)2- از اسامي باستاني |
پانيا |
به معني محافظ و نگهدارنده |
پانيذ |
مترادف با فانيذ 1 - شکر سرخ 2 - قند مکرر، شکر قلم ، شکربرگ 3 - نوعی حلوا مانند شکر لیکن از آن غلیظ تر که از شکر و روغن و بادام تلخ و خمیر می ساختند، سکرالعشر |
پديده |
1- (در فلسفه) آنچه اتفاق ميافتد يا وجود دارد و ميتوان آن را تجربه كرد 2- پديدار 3- (به مجاز) شخص، چيز يا حادثهي چشمگير |
پرتو |
1- شعاعي كه از منبع نوراني يا گرما ساطع ميشود، درخشش، تلألو، روشنايي؛ 2- (به مجاز) اثر، تأثير |
پرديس |
1- متردف فردوس، بهشت 2- (در قديم) (در ساختمان) فضاي سبز و گل كاري شده ي اطراف ساختمان |
پرسا |
پرسنده، جستجوگر، پرسشگر، پُرسا |
پرژین |
(کردی) پرچین، حصار، پَرژین ، پرچینی از گلهای ریز به دور باغات |
چكامه |
شعر به ويژه قصيده |
چمن |
1- زمين سبز و خرم، باغ و بوستان مرغزار 2- (در گياهي) نام گياهي از تيرهي غلات |
چمن ناز |
(به مجاز) زيبارويي كه داراي ناز و عشوه و كرشمه است |
چنور |
(کردی) گیاهی خوشبو شبیه به شوید، که در بعضی از مناطق کردستان میروید |
چهره |
چهر، روي، صورت |
ژاسمن |
ژاسمين، گل ياسمن يا ياسمين |
ژاسمين |
ژاسمن، گل ياسمن يا ياسمين |
ژاله |
شبنم، تگرگ، قطرهي باران، باران |
ژوان |
(كردي) ميعادگاه عاشق و معشوق |
ژيلا |
1- تگرگ 2- (اعلام) نام رودی در اتازونی که در توو و مکزیک و آریزونا جریان دارد و به رود کلرادو می پیوندد. |