نام هاي دختر ثبت احوال

در اين دسته بندي 475 مورد موجود مي باشد.
جستجوي نام مورد نظر :
جستجو در تمامي دسته بنديها
شروع با حرف شامل اسم دقيق مشابه
اسم معنای اسم
ماندانا

1- (در پارسي باستان) mand به معني عنبر سياه 2- (اَعلام) دختر آستياگس (ایشتوویگو) در قرن 6 پیش از میلاد، آخرين پادشاه ماد، زن كمبوجيه‌ ي اول و مادر كوروشِ كبير، نخستین شهمام تاریخ ایران 3- (در يوناني) mav avn

ماندگار

كسي كه در جايي اقامت (دايمي و طولاني) كند، پايدار، با دوام، ماندني. (در فرهنگ معين آمده: گاه اين كلمه را براي فرزندي دهند كه برادران و خواهران قبل از او در كودكي فوت كرده‌اند، براي تفأل به ادامه زندگي او).

مانلی

1- (مازندرانی) بمان برایم، مانِلی 2- (اَعلام) (نام شخصیتی در شعر علی اسفندیاری (نیما یوشیج))

مايا

بخشنده و بزرگوار

ناجيه

(عربي) مؤنث ناجي با معاني 1- نجات دهنده، منجي 2- (در قديم) نجات يابنده و 3- (به مجاز) رستگار

نادره

1- (عربي) مونث نادر با معاني 1: آنچه به ندرت يافت شود، كمياب؛ آن كه در نوع خود بي نظير باشد، بي‌همتا، عجيب، شگفت‌آور2: (در حالت قيدي) به ندرت، 2- شخص هوشمند و داراي نبوغ كه نظير او كمتر ظهور مي‌كند 3- (به مجاز) (در قديم) سخن يا حكايت با معني و دل‌نشين 4- (اَعلام) نادره بانو نقاش ايراني سده‌ي يازدهم كه در هنر نقاشي در آن دوران سرآمد بود.

ناديا

(عربي) (اسم فاعل مؤنث از نادي) زن خوش آواز

ناديه

(عربي) مؤنث نادي ندا دهنده، ندا كننده

ناردانه

1- (در قديم) دانه‌ ي انار 2- (به مجاز) اشك خونين

ناردین

1- (در گیاهی) گل خوشه ای بلند، به هم فشرده، و معطر به رنگ های قرمز، آبی، سفید و زرد 2- (در گیاهی) گیاه این گل پیازدار، علفی، پایا، و از خانواده ی سوسن است 3- (در گیاهی) خوشه ی بعضی گیاهان مانند جو و گندم 4- (در قدیم) (به مجاز) گیسو، زلف 5- (در قدیم) (به مجاز) موی صورت

نارون

1- (در گياهي) ناروَن، گروهي از گياهان درختي برگ ريز زينتي يا جنگلي خودرو كه ميوه‌ي فندقه‌ي بالدار آنها اوايل فروردين مي‌رسد، آغال پشه؛ 2- درختي برگ ريز كه در همه جا پراكنده و از جمله درختان جنگلي نقاط معتدل است.

نارون (ناروون)

(در قديم) (در گياهي) ناروُن، درخت انار، ناربُن، انار

نارين

(عربي ـ فارسي) 1- منسوب به نار، آتش (نار + ين (پسوند نسبت)) 2- (به مجاز) سرخ رنگ (زيبا)

نارينا

(عربي ـ فارسي) منسوب به نارين به معني سرخ رنگ (نارين + ا (پسوند نسبت))

نارينه

(عربي ـ فارسي)1- منسوب به انار 2- منسوب به آتش (نار به معناي انار، آتش + اینه (پسوند نسبت)) 3- (به مجاز) سرخ گون 4- زیبارو

نارگل

گل انار، مترادف گلنار

نورا

1- نوراني درخشان 2- (به مجاز) زيبا

هاجر

1-(عبري) به معني فرار 2- (اَعلام) همسر دوم حضرت ابراهيم خليل(ع)، کنیز همسر اولش ساره، مادر اسماعيل(ع). به روایت تورات و قرآن. (هاجر در ادبياتِ يهود نشانه‌ي بندگي در شريعت است.)

هاديه

(عربي) مؤنث هادي با معاني 1- راهنما 2- هادي از القاب امام علي النقي امام دهم شيعيان است.

هاله

1- (در نجوم) حلقه‌ ي نوراني سفيد يا رنگي كه گاهي گِردِ قرص ماه يا خورشيد ديده مي شود. 2- حلقه يا حاشيه‌ ي تابناكي كه در اطراف چيزي به ويژه در اطراف سر مقدسين در نقاشي‌ها ديده مي شود. 3- (به مجاز) آنچه گرداگرد چيزي يا جايي را فرا مي‌گيرد.

Page:  « Prev ... 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 Next »