اسم | معنای اسم |
---|---|
حره |
دختر آزاده ،از اسامي حضرت زهرا، از القاب بانوان اشرافي، (حر اسم اولين شهيد كربلا نيز هست) |
حرير |
1-(عربي) ابریشم 2- نوعی پارچه ی ابریشمیِ نازک 3- پیله ی ابریشم که در حرارت زیاد، کّرمِ درون آن کشته شده باشد 4- (در قدیم) نوعی پارچه ی ابریشمیِ نازک که از آن برای نوشتن نامه استفاده می کردند 5- به عنوان نماد هر چیزِ نرم و لطیف |
حريه |
(عربي) مترادف حُره (دختر آزاده ، از القاب بانوان اشرافي) |
حسام |
(عربي) (در قديم) شمشير تيز و برنده |
حسانه |
1-(عربي) زن بسيار نيكو 2- (اَعلام) از صحابيات و از دوستان نزديك حضرت خديجه كبري (س) است. |
حسنا |
1- (عربي) زيبا، زن زيبا، حَسْنا 2- (در اعلام) نام شاعره برمكي |
حسنا (حُسنی) |
(عربي) نيك، پسنديده |
حكيمه |
زن حكيم و دانشمند،از القاب حضرت زهرا |
حنيف |
حق ،راست (لقب اديان توحيدي و مسلك حضرت ابراهيم) |
حنيفا |
حق ،راست (لقب اديان توحيدي و مسلك حضرت ابراهيم) |
حنيفه |
حق ،راست (لقب اديان توحيدي و مسلك حضرت ابراهيم) |
حورا |
زن زیبای بهشتی، زنِ سفید پوستِ سیاه چشم و موی |
حورالعين |
زن يا زنان سفيدپوست درشت چشم |
حورانه |
مثل حور زيبا |