نام هاي مذهبي و قرآني

در اين دسته بندي 409 مورد موجود مي باشد.
جستجوي نام مورد نظر :
جستجو در تمامي دسته بنديها
شروع با حرف شامل اسم دقيق مشابه
اسم معنای اسم
ناجي

(عربي)1- نجات دهنده، منجي 2- (در قديم) نجات يابنده 3- (به مجاز) رستگار

ناجيه

(عربي) مؤنث ناجي با معاني 1- نجات دهنده، منجي 2- (در قديم) نجات يابنده و 3- (به مجاز) رستگار

نادره

1- (عربي) مونث نادر با معاني 1: آنچه به ندرت يافت شود، كمياب؛ آن كه در نوع خود بي نظير باشد، بي‌همتا، عجيب، شگفت‌آور2: (در حالت قيدي) به ندرت، 2- شخص هوشمند و داراي نبوغ كه نظير او كمتر ظهور مي‌كند 3- (به مجاز) (در قديم) سخن يا حكايت با معني و دل‌نشين 4- (اَعلام) نادره بانو نقاش ايراني سده‌ي يازدهم كه در هنر نقاشي در آن دوران سرآمد بود.

ناديا

(عربي) (اسم فاعل مؤنث از نادي) زن خوش آواز

ناديه

(عربي) مؤنث نادي ندا دهنده، ندا كننده

نارين

(عربي ـ فارسي) 1- منسوب به نار، آتش (نار + ين (پسوند نسبت)) 2- (به مجاز) سرخ رنگ (زيبا)

نارينا

(عربي ـ فارسي) منسوب به نارين به معني سرخ رنگ (نارين + ا (پسوند نسبت))

نارينه

(عربي ـ فارسي)1- منسوب به انار 2- منسوب به آتش (نار به معناي انار، آتش + اینه (پسوند نسبت)) 3- (به مجاز) سرخ گون 4- زیبارو

ناصح

1- (عربي) نصيحت كننده، پند دهنده 2- (در قديم) دلسوز، خيرخواه

ناصر

1- (عربي) نصرت دهنده، ياري كننده 2- (اَعلام) 1: ناصرخسرو، (394-481 قمری) حکیم، شاعر و نویسنده‌ي ایرانی، متولد قباديان بلخ. پیشوای اسماعیلیان خراسان، مؤلف سفرنامه، که گزارش سفر هفت ساله‌ي او به سرزمینهای اسلامی است. 2: ناصر، لقب ابوالعباس احمد، خلیفه‌ي عباسی (575-622 قمری)، معاصر با محمّد خوارزمشاه و چنگیزخان مغول

ناصرالدين

1-(عربي) ياري كننده‌ دين 2- (اَعلام) 1: ناصرالدین شاه، شاه ایران از سلسله‌ي قاجار، که در 17 سالگی شاه شد. وزیرش امیرکبیر را پس از سه سال عزل کرد و کشت. استقلال افغانستان را به رسمیت شناخت. به دست میرزا رضا کرمانی کشته شد. در زمان او نخستین مؤسسه‌هاي آموزش عالی جدید تأسیس شد، تلگراف، تلفن و برق به ایران راه یافت. چاپ و نشر روزنامه و کتاب رواج یافت. 2: ناصرالدین لقب محمودابن ملکشاه سلجوقی، (485-48...

ناطق

1- (عربي) سخنران، گوينده، سخن‌گو، داراي توانايي سخن گفتن، گويا 2- (در قديم) آشكارا، واضح، بيّن 3-(در قديم) آشكار كننده، بازگو كننده 4- (در اديان) در نزد شيعه‌ي اسماعيلي، پیامبر اسلام(ص)

نافع

1- (عربي) سود رساننده، سودمند، مفيد 2- از صفات و نام‌هاي خداوند

نامي

1- (عربي) (اسم فاعل از نموّ و نَماء) به معني نمو كننده، بالنده، روينده 2- (به مجاز) مشهور، معروف، (منسوب به نام) 3- (در قديم) محبوب، گرامي

نايب

1- (عربي) آن كه در غياب كسي عهده‌دار مقام و مسئوليت اوست، جانشين، نماينده 2- (در اديان) در شيعه‌ي دوازده امامي هر يك از علماي ديني كه در زمان غيبت حضرت مهدي(ع) ولايت امور مسلمين بر عهده‌ي اوست. 3- عنوان دولتي و ديواني كه در دوره‌ي قاجار، افشاريه، غزنوي و سلجوقي به اشخاص بخاطر نيابت، تصدي شهر يا ولايت و سرپرستي امور داده‌اند.

نايف

1- (عربي) مرتفع 2- (اَعلام) نام يكي از دليران مردم نجد از بزرگان و رؤساي باديه نشين

نور

از اسامي خداوند (نور آسمانها و زمين)

نورا

1- نوراني درخشان 2- (به مجاز) زيبا