نام هاي مذهبي و قرآني

در اين دسته بندي 409 مورد موجود مي باشد.
جستجوي نام مورد نظر :
جستجو در تمامي دسته بنديها
شروع با حرف شامل اسم دقيق مشابه
اسم معنای اسم
اباذز

(عربي) اَباذر مترادف با ابوذر (اَعلام) جُندُب ابن جُناده (ابوذر غفاری) در قرن اول هجری يكي از مشهورترين صحابه پیامبر اسلام(ص) كه مي‌گويند او پس از چهار كس ايمان آورده است و در زمان عثمان خلیفه به خاطر مخالفت با تجمل و ثروت اندوزی مسلمانان به روستای رَبَذه در بیرون شهر مدینه تبعید شد و در آنجا درگذشت.

ابتسام

(عربي) لبخند زدن، تبسم كردن

ابتهاج

1-(عربي) شادن شدن، خوش و خرم 2- (در قديم) شادماني، خوشي

ابراهيم

1- (عبري) پدر عالي 2- (اَعلام) 1: سوره‌ ي چهاردهم از قرآن كريم داراي پنجاه و دو آيه؛ 2: از پيامبران بنی اسراییل، ملقب به خلیل الله، پدر اسحاق و اسماعیل، که گفته می شود معاصر همورابی بوده است و عربها و یهودیان خود را از تبار او می دانند. بنای کعبه منسوب به اوست 3: نام فرزند پیامبر اسلام(ص) در قرن اول هجری كه در كودكي وفات يافت .

ابو تراب

1- (عربی) پدرِ خاک 2- از کنیه‌هاي حضرت علی(ع)، امام اول شیعیان

ابو طالب

1-(عربی) پدرِ طالب به معني خواستار، خواهان، سالك 2- (اَعلام) عَبد مَناف ابن عبدالمطلب (قرن اول هجری) عمو، مرّبی و حامی پیامبر اسلام(ص) و پدر حضرت علی(ع)

ابوالحسن

1- (عربي) پدر حسن 2- (اَعلام) 1: ابوالحسن‌ علی ابن ابی‌طالب (ع) ( حضرت علی) 2: ابوالحسن علی ابن محمّد (ع) (امام علی النقی) 3: ابوالحسن علی ابن موسی (ع) (امام رضا) 4: ابوالحسن موسی ابن جعفر(ع) (امام موسی کاظم)

ابوالفتح

1- (عربي) پدرِ فتح و پيروزي 2- (اَعلام) ابوالفتح خان زند: شاه ایران (1169-1194 قمری) از سلسله‌ ي زند، پسرِ کریمخان زند

ابوالقاسم

1- (عربي) پدر قاسم به معني بخش‌كننده، مقسم 2- (اَعلام) 1: كنيه‌ ي پیامبر اسلام(ص) 2: ابوالقاسم محمّد ابن حسن عسکری(ع) (حضرت مهدی)

ابوبكر

1- (عربي) پدر بَکر 2- (اَعلام) ابوبکر (عبدالله ابن ابی قحافه) نخستین خلیفه از خلفای راشدین در سال هاي11 تا 13 قمری و از یاران نزدیک پیامبر اسلام(ص)، ملقب به صدّیق

ابوذر

(عربي) (اَعلام) جُندُب ابن جُناده (ابوذر غفاری) در قرن اول هجری يكي از مشهورترين صحابه پیامبر اسلام(ص) كه مي‌گويند او پس از چهار كس ايمان آورده است و در زمان عثمان خلیفه به خاطر مخالفت با تجمل و ثروت اندوزی مسلمانان به روستای رَبَذه در بیرون شهر مدینه تبعید شد و در آنجا درگذشت.

اجلال

(عربي)1- بزرگ داشتن، تجليل 2- شوكت و جلال، بلندي مقام، اِجلال 3- كبريا و عظمت پروردگار

احترام

1-(عربي) حرمت داشتن، محترم بودن 2- حرمت، پاس، بزرگداشت 3- رفتار و گفتاري كه نشان دهنده‌ ي بزرگداشت و اهميت دادن به كسي يا چيزي است.

احسانه

(عربي ـ فارسي) احسان به معني نيكوكاري + ه (پسوند نسبت)، منسوب به احسان

احلام

1- (عربي) جمع حلم، بردباري‌ها، وقارها 2- عقل‌ها 3-خواب ها، روياها

احيا

1- (عربي) زندگان (اَحيا) 2- زندگي 3- زندگي از نو 4-خاندان‌ها، قبيله‌ها

اختر

1- (عربي) (در نجوم) جرم فلكي، ستاره، كوكب، نجم 2- (در گياهي) نام گل و گياهي است 3- (در قديم) در باور قدما ستاره‌ي بخت و اقبال 4- (در قديم) سرنوشت، بخت، طالع 5- (در قديم) پرچم، عَلَم، درفش

اخلاص

(عربي) 1- اِخلاص، دوستي خالص داشتن، خلوص نيت داشتن، عقيده داشتن، عقيده پاك داشتن، ارادت صادق داشتن 2- (در تصوف) يك سره روي كردن و پرداختن به خداوند؛ 3- (اَعلام) سوره‌ي صد و دوازدهم از قرآن كريم داراي چهار آيه 4- (در قديم) رها كردن، نجات دادن

ادنا

1-(عربي، ادنی) از واژه های قرآنی 2- (در قدیم) کمترین، جزئی ترین 3- پایین تر 4- پایین ترین، نازل ترین

اديبه

(عربي) مؤنث اديب