اسم | معنای اسم |
---|---|
آيسان |
1- (تركي ـ فارسي) مثل ماه، همانند ماه، مهسا (آي به معني ماه + سا (پسوند شباهت)) 2- (به مجاز) زيبا رو |
آيسانا |
1-(تركي ـ فارسي) همچون ماه، به مانند ماه، ماه وش (آي = ماه + سان (پسوند شباهت) + ا (اسم ساز)) 2- (به مجاز) زيبارو |
آيسل |
1- (تركي) به معني ماه شفاف 2- مترادف معناي ائلسئون به معني وطن پرست 3- (اَعلام) رود قابل کشتیرانی در هلند به طول 116 کیلومتر در دهانهي شمالی رود راین که به دریای آیسلمر میریزد. |
آيسو |
1- (تركي) ماه و آب (آي به معني ماه + سو به معني آب) 2- (به مجاز) زيبارو، با طراوت و درخشنده |
آيشين (آيشين) |
1-(تركي) به معني مثل و مانند ماه و ماهوار، شبيه ماه 2- (به مجاز) زيبا |
آيلا |
(تركي) هاله ي ماه، هاله |
آيلار |
1-(تركي) زيبا و پاك، جمع ماه 2- (به مجاز) زيبارو |
آيلر |
1-(تركي) جمع ماه، ماه ها 2- (به مجاز) زيبارو |
آيلي |
(تركي) مهتاب |
آيلين |
(تركي) هاله، اطراف ماه، هاله ي ماه |
آينا |
1- (تركي) آیينه، آبگينه، شيشه، شفاف، صورت سفيد و زيبا 2- (تركمني) به معني آیينه 3- (به مجاز) زيبارو |
آيناز |
1-(تركي ـ فارسي) ماه قشنگ و زيبا (آي به معني ماه + ناز) 2- (به مجاز) زيبارو |
آيگين |
1- (تركي ـ فارسي) دارنده و همراه ماه (آي به معني ماه + گين به معني دارنده، همراه) 2- (به مجاز) زيباروي |
آيسن (آيسن) |
1-(تركي) به معني مانند ماه هستي 2- (به مجاز) زيبارو |
آيسودا (آيسودا) |
1- (ترکی) ماه در آب 2- (به مجاز) زيبا رو و با طراوت |
آيگل (آيگل) |
(تركي ـ فارسي) 1- گل ماه، ماه گل، گل زيبا چون ماه 2- (به مجاز) زيبارو و لطيف |
اتابك |
1- (تركي) پدربزرگ 2- (در قديم) در دوره ي قاجار, لقبي كه به وزيران داده ميشد. 3- لقب هر يك از پادشاهان مستقل كه حكومتهاي محلي داشتند. 4- كسي كه پرورش فرزندان پادشاه و بزرگان را بر عهده داشت. 4- (اَعلام) میرزاعلی اصغرخان اتابک: دولتمرد ایرانی، (1274-1325 قمری) ملقب به امین سلطان، که در زمان سه پادشاه سه بار صدر اعظم شد و سرانجام به دست یکی از مجاهدان آذربایجانی کشته شد. |
انوز |
اسم تاریخی, از فرمانروایان گیلان |
بالی |
(ترکی ـ فارسی) بال به معني عسل + ی (پسوند نسبت)، عسلی |
تايماز |
(تركي) پابرجا، استوار |