1- (تركي) پدر، جد، سرپرست، ريش سفيد 2- (اَعلام) نام پادشاهي در دامنه‌هاي شمالي جبال «نيشپو» كه در جنوب آن «داگارا» واقع بود. و محتملاً در نقطه‌اي (در جغرافياي قديم) از ناحيه‌ي صحنه (سنندج) كه توسط لشكر آشوريان تار و مار شد.

(تركي ـ فارسي) افتخار پدر، موجب آسايش و شادكامي پدر، عزيزِ پدر.

1- (تركي) به معني چابك، شجاع، نامي، نامدار (آت به معني اسب + يلا (صفت)) 2- (اَعلام) پادشاه هون‌ها که به روم شرقی تاخت و کشتار و ویرانی بسیار کرد، در جنگ با روم غربی شکست خورد، کشیشان به او تازیانه‌ ي خدا لقب داده بودند.

1- (تركي) ارس 2- (اَعلام) قهرمان منسوب به طايفه‌ي آس

1- (در تركي) آراز، به معني رود ارس 2- (اَعلام) مرکز استان پادوکاله، در شمال فرانسه

(اَعلام) 1- نام پادشاه آذربايجان در عهد باستان 2- نام سرزميني در شمال غربي ايران و مغرب درياي خزر (كشور آذربايجان) 3- نام شهري است كه قباد آن را بنا كرده است. 4- نام شهري در كاشان

آتش عشق-اوین: به معنی عشق

آتش وان-وان:نام شهری در کردستان ترکیه

(در تركي) سيب (درخت سيب جنگلي را در رودسر سيب، هسيب و هسي و در توالش سف و در ارسباران و آستارا «آلما» مي‌خوانند.)

(تركي) 1- زن، مادر، والده، مام 2- زن سالخورده 3- اساسي، پايه 4- (اَعلام) (در میتولوژی یونان) آناپرانا خواهر ملکه دیدون، که افسانه‌ ي او به هنگام کوچ مردم تروا به سرزمین های لاتین رواج یافت.

1- (تركي) دارنده‌ ي محبت (از دو جزء آنا (مادر) + پسوند نسبت ساز (لي)) 2- برخوردار از محبت مادر 3- مادر دار، داراي مادر

(تركي) 1- به خاطر آورده شدن 2- مشهور، نامي

(تركي) مانند ماه

1-(ترکی) شبيه ماه ( آي‌شِن )2- (به مجاز) زيبا رو

1-(تركي ـ فارسي) گل ماه، ماه گل، گل زيبا چون ماه 2- (به مجاز) زيبارو و لطيف

1- (تركي ـ فارسي) ماه تنها، ماه بي همتا 2- (به مجاز) زيبارو

1- (تركي ـ فارسي) به معني ماه بدن، ماه پيكر، برابر با ماه 2- (به مجاز) زيبارو

(تركي) گياهي كه كنار آب مي‌رويد.

روشنايي

1- (تركي ـ فارسي) مثل ماه، شبيه به ماه (آي به معني ماه + سا (پسوند شباهت)) 2- (به مجاز) زيبا رو