نام هاي مذهبي و قرآني

در اين دسته بندي 409 مورد موجود مي باشد.
جستجوي نام مورد نظر :
جستجو در تمامي دسته بنديها
شروع با حرف شامل اسم دقيق مشابه
اسم معنای اسم
ابوالقاسم

1- (عربي) پدر قاسم به معني بخش‌كننده، مقسم 2- (اَعلام) 1: كنيه‌ ي پیامبر اسلام(ص) 2: ابوالقاسم محمّد ابن حسن عسکری(ع) (حضرت مهدی)

ابوبكر

1- (عربي) پدر بَکر 2- (اَعلام) ابوبکر (عبدالله ابن ابی قحافه) نخستین خلیفه از خلفای راشدین در سال هاي11 تا 13 قمری و از یاران نزدیک پیامبر اسلام(ص)، ملقب به صدّیق

ابوذر

(عربي) (اَعلام) جُندُب ابن جُناده (ابوذر غفاری) در قرن اول هجری يكي از مشهورترين صحابه پیامبر اسلام(ص) كه مي‌گويند او پس از چهار كس ايمان آورده است و در زمان عثمان خلیفه به خاطر مخالفت با تجمل و ثروت اندوزی مسلمانان به روستای رَبَذه در بیرون شهر مدینه تبعید شد و در آنجا درگذشت.

اجلال

(عربي)1- بزرگ داشتن، تجليل 2- شوكت و جلال، بلندي مقام، اِجلال 3- كبريا و عظمت پروردگار

احترام

1-(عربي) حرمت داشتن، محترم بودن 2- حرمت، پاس، بزرگداشت 3- رفتار و گفتاري كه نشان دهنده‌ ي بزرگداشت و اهميت دادن به كسي يا چيزي است.

احسانه

(عربي ـ فارسي) احسان به معني نيكوكاري + ه (پسوند نسبت)، منسوب به احسان

احلام

1- (عربي) جمع حلم، بردباري‌ها، وقارها 2- عقل‌ها 3-خواب ها، روياها

احيا

1- (عربي) زندگان (اَحيا) 2- زندگي 3- زندگي از نو 4-خاندان‌ها، قبيله‌ها

اختر

1- (عربي) (در نجوم) جرم فلكي، ستاره، كوكب، نجم 2- (در گياهي) نام گل و گياهي است 3- (در قديم) در باور قدما ستاره‌ي بخت و اقبال 4- (در قديم) سرنوشت، بخت، طالع 5- (در قديم) پرچم، عَلَم، درفش

اخلاص

(عربي) 1- اِخلاص، دوستي خالص داشتن، خلوص نيت داشتن، عقيده داشتن، عقيده پاك داشتن، ارادت صادق داشتن 2- (در تصوف) يك سره روي كردن و پرداختن به خداوند؛ 3- (اَعلام) سوره‌ي صد و دوازدهم از قرآن كريم داراي چهار آيه 4- (در قديم) رها كردن، نجات دادن

ادنا

1-(عربي، ادنی) از واژه های قرآنی 2- (در قدیم) کمترین، جزئی ترین 3- پایین تر 4- پایین ترین، نازل ترین

اديبه

(عربي) مؤنث اديب

باسط

1- (عربي) بسط دهنده، گسترش دهنده 2- از نامهاي خداوند

باسم

(عربي) 1- تبسم كننده 2- شكر

باقر

1- (عربي) شكافنده، گشاينده 2- (اَعلام) 1: لقب محمّد ابن علي امام پنجم شيعيان محمّد باقر(ع) 2: «باقرخان» ملقب به سالار ملی، از رهبران مجاهدان مشروطه خواه

باقيه

1- (عربي) (مؤنث باقي) عمل صالح 2- آن كه يا آنچه وجود دارد، موجود 3- پاينده، پايدار

باهره

(عربي) (مؤنث باهِر)، درخشان، تابان

بتول

1- (عربي) كسي كه از دنيا منقطع شده است و به خدا پيوسته است 2- زن بريده از دنيا براي خدا 3- (اَعلام) لقب حضرت فاطمه(ع)

بدرالزمان

1-(عربي) ماه زمانه، ماه روي روزگار 2- (به مجاز) زيباروي زمانه

بدري

1-(عربي) باراني كه پيش از زمستان ببارد، باراني كه پيش از سرما بيايد 2- بدر بودن، ماه تمام و دو هفته بودن، حالت ماه دو هفته

Page:  « Prev 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11... Next »