اسم | معنای اسم |
---|---|
آسمان |
1- فضاي لايتناهي كه منظومهها و صورتهاي فلكي در آن قرار دارند 2- (اَعلام) نام فرشتهاي موكل تدابير امور 3- (به مجاز) عالم بالا، درگاه قدس خداوند، عالم غيب، جايگاه فرشتگان، عالم الوهيت و قداست 4- (در قديم گاه شماري) روز بيست و هفتم از هر ماه شمسي در ايران قديم |
آسو |
1- (در كردي) به معني افق طلايي 2- (در پهلوي) صورت پهلوي واژه ي آهو 3- (در اوستايي) آسو به معناي تندي، شتاب و كوشا آمده است |
آسوده |
(صفت فاعلي از آسودن) استراحت يافته، راحت كرده، آرام گرفته، ساكن، فارغ، خوش، مسرور، بيرنج |
آسيا |
(اَعلام) بزرگترين قاره از قارههاي پنجگانه جهان |
آسيه |
(عربي) 1- اندوهگين 2- استوانه، ستون؛3- (اَعلام) نام زن فرعون معاصر با موسي(ع) كه در روايات اسلامي زني صالح و متقي و نيكوكار معرفي شده است، و به حضرت موسی(ع) ایمان آورد. |
آشتي |
رنجشي را فراموش كردن، پس از قهر از نو دوستي كردن، وفق، تلفيق، آرامش |
آصفه |
منسوب به آصف |
آفاق |
1- (عربي) جمع افق، عالم، گيتي، جهان؛ كرانههاي آسمان، اطراف 2- (به مجاز) عالم ظاهر، جهان ماده 3- (در قديم) (به مجاز) جهانيان، همهي مردم جهان |
آفتاب |
1- خورشيد، شمس، ستاره ي نوراني (از ثوابت) مركز منظومه شمسي كه نور و حرارت زمين از آن است؛ 2- (به مجاز) نوري كه از خورشيد به زمين ميتابد، نور و تابش خورشيد؛ 3- (در قديم، شاعرانه، به مجاز) زنِ زيبارو، چهرهي زيبا |
آفريده |
1- مخلوق، خلق شده، از نيستي هست گرديده 2- بشر، انسان، آدمي |
آفرين |
1- تحسين، ستايش، مدح، شكر، سپاس، تهنيت، تبريك 2- نوايي در موسيقي 3- (در قديم) درخواست و التماس از درگاه خداوند، دعا 4- (در قديم) آفرينش |
آلا |
(پهلوي) سرخ، سرخ كم رنگ |
آلاء |
(عربي) 1- نعمتها، نيكيها، نيكوييها 2- از واژههاي قرآني |
آلاله |
گياهي است از تيره ي آلالهها، شقايق، لاله ي نعمان، لاله ي قرمز |
آلما |
(در تركي) سيب (درخت سيب جنگلي را در رودسر سيب، هسيب و هسي و در توالش سف و در ارسباران و آستارا «آلما» ميخوانند.) |
آلين |
1- سرخ گون، قرمز رنگ (آل= سرخ + ين (پسوند صفت ساز))، 2- (اَعلام) در قدیم نام روستايي در مرو، سفلاي رودخارقان |
آلينا |
(به مجاز) زيبا و سرخ روي |
آمال |
(عربي) جمع امل، اميدها، آرزوها |
آمنه |
1- (عربي، مؤنث آمن) ايمن و بيخوف، در امن و امان 2- (اَعلام) مادر پیامبر اسلام(ص) و دختر وهب ابن عبد مناف ابن زهره |
آميتيس (آمي تيس) |
1- دارنده اندیشه نیک 2- (اَعلام) شاهدخت ايراني دختر هووخشتر (شاه ماد) و نوه ي كياكسار پادشاه ماد كه به همسری بخت النصر پادشاه مصر در آمد. بخت النصر باغ هاي معلق بابل (از عجايب هفتگانه) را براي زنش آميتيس ساخت. |