اسم | معنای اسم |
---|---|
هامان |
(اَعلام) 1- هامان (مشهور) وزير اخشويروش (خشيارشا كه او را با اردشير خلط كردهاند) بود كه بر مردخاي يهودي غضبناك شد، زيرا كه وي را تعظيم ننموده بود، بدين لحاظ پادشاه را بر آن داشت كه فرماني صادر كند كه يهود را در تمام ممالك فارس به قتل رسانند. اما اِستراين فرمان را باطل نمود و هامان را بر همان داري كه از براي مردخاي حاضر نموده بود دار كشيدند. 2- هامان وزير فرعون كه معاصر موسي(ع) بود و نامش در ... |
هخامنش |
1- دوست منش، دوست كردار، كسي كه داراي كردار و انديشه نيك است. 2- (اَعلام) هخامنش سردودمان سلسله ي هخامنشي، نياي کوروش بزرگ و رهبر قوم پارس (حدود 675 پیش از میلاد) |
هرمز |
(اوستايي) (ارمز، ارمزد، اورمزد، هورمز و هورمزد) 1-(در اديان) اهورامزدا (د اهورا) 2- (درنجوم) ستارهي مشتري 3- (در گاه شماري) روز اول از هر ماه شمسي، روز پنج شنبه. (ايرانيان قديم به روزهاي هفته چندان توجهي نداشتهاند، بعدها به مناسبت انتساب اين روز به مشتري نزد ساميان، اين اطلاق بوجود آمده)(هرمز در اوستايي نيز به معني آفرينندهي نيكي بكار رفته در مقابل اهريمن كه معني آفرينندهي بدي داشته) 4-... |